آبپاش
Farsça Sözlük آبپاش maddesi.
باغبانی - Bahçıvanlık
- ریشهها
- نهال بذری
- داربست
- شلنگ آب
- آبپاش
- قیچی باغبانی
- آبپاشهای باغبانی
- گلدانها
- کجبیل
- علفکش
- سرو کوهی
- یاس
- پیچک
- شکوفه
- لباس کار دوبنده
- من درمان میکنم
- من هرس میکنم
گلها - Çiçekler
- بونسای
- بابونه
- قاصدک
- گلدان
- فراموشممکن
- من آب میدهم
- لالهٔ مردابی
- ارکیده
- چنگک
- قیچی باغبانی جغجغهای
- رز
- شبدر
- آفتابگردان
- لاله
- نیلوفر آبی
- آبپاش
- فرغون